گذری بر ولادت تا شهادت حضرت سید الساجدین علیه السلام
امام بعد از امام حسین علیه السلام: فرزند ایشان ابو محمد على بن الحسین زین العابدین علیه السلام است که کنیه ایشان ابو الحسن نیز میباشد
مادر ایشان شاه زنان دختر یزدگرد شاهنشاه ایرانست که او را شهربانو هم مىگفتهاند.
گفتهاند امیر المؤمنین على علیه السلام حریث بن جابر حنفى را بحکومت یکى از نواحى مشرق بر- گمارد و او در زمان حکومت خود دو دختر یزدگرد را بحضور على علیه السلام فرستاده آن حضرت هم شاهزنان را بفرزندش حسین علیه السلام بخشید از آن مخدره حضرت سجاد علیه السلام متولد شد و دیگرى را بمحمد بن ابو بکر بخشید و قاسم بن محمد از او بوجود آمد بنا بر این حضرت سجاد و قاسم خالهزادهاند( ارشاد القلوب ص 501).
شیوه ی مبارزه ی امام سجاد علیه السلام
امام به علّت قرار گرفتن در شرایط دشوار اختناق چارهاى نداشتند جز آنکه تعالیم آسمانى را در قالب ادعیه به مسلمانان تعلیم دهند، لذا صحیفه سجادیّه که در آن حقیقتا روح ایمان تبلور مىیابد،از ایشان بیادگار مانده است .دعا رکن اصلى عبادت و پیوستگى و اتصال به معبود است
امام از طریق این دعاهاى آسمانى بینشهاى وحى و ارزشهاى رسالت را پراکنده فرمود و بوسیله همین نیایشها به مبارزه منفى با دستگاه طاغوت پرداخت و با محتواى پر بار این ادعیه روح تقوا و فضیلت و ایثار و جهاد را در میان مؤمنان راستین پرورش داد، این نیایشها، روح ایمان را در سختترین شرایط در مردم زنده نگاه مىداشت
على بن الحسین علیه السلام در مدینه سال سى و هشتم هجرت متولد شد و دو سال با جدش على علیه السلام و دوازده سال با عمویش امام حسن علیه السلام و بیست و سه سال با پدرش حسین علیه السلام بسر برد و پس از شهادت پدر تاجدارش سى و چهار سال زندگى کرد و سال نود و پنجم هجرت در سن پنجاه و هفت سالگى شهادت یافت و سى و چهار سال مدت امامت آن حضرت بود و در بقیع جوار مرقد عموى بزرگوارش امام حسن مجتبى علیه السلام مدفون گردید صلوات اللَّه علیه
- در دوران امام سجاد، موج فتوحات اسلامى هر روز کشور جدیدى را فرا مىگرفت و بخش تازهاى را به ممالک اسلامى مىافزود، امّا این پیکر به روح ایمانى نیاز داشت تا فرهنگها و سنتهاى دیگر در کنار هم بصورت امّت واحده در آورد، امام سجاد (علیه السلام) و یاران و شاگردان وى با بکار بستن شیوههاى گوناگون مسئولیّت این امر مهمّ را بر دوش داشتند، امام (علیه السلام) براى جذب موالى کشورهاى فتح شده، اغلب بردگان زیادى را مىخرید و با آنها به بهترین شیوه رفتار مىکرد و آنان را به سوى معارف حقیقى دین هدایت مىنمود و پس از مدّتى ایشان را آزاد کرده و امکانات یک زندگى خوب را برایشان فراهم مىساخت، بنا بر این هر یک از این بردگان آزاد شده، به صورت یک مبلّغ دینى در میان افراد قوم خود عمل مىکردند.
- تربیت نسلى از علماى ربّانى که هر یک از آنها به نوبه خود دانشمندان و انقلابیون و بندگان صالحى را تربیت کردند
از جمله این دانشمندان مىتوان از سعید بن جبیر (بصیر العلماء) نام برد، او در عبادت و جهاد، اسوه بود و آوازه علم و دانش او در سراسر مملکت اسلامى پیچیده بود و سرانجام به دست حجاج بن یوسف به شهادت رسید، شاگرد دیگر امام، ابو اسحاق عمر بن عبد اللَّه سبیعى بود که از محدّثان بسیار موثّق و از عبّاد و زهّاد زمان خود بوده است، از جمله شاگردان دیگر امام مىتوان از سعید بن مسیّب، عبد اللَّه بن حسن، ابو حمزه ثمالى و ... نام برد
- از طریق ایراد خطبه و سخنرانیهاى آتشین رسالت ایجاد حرکتهاى انقلابى را به انجام رسانیدند و خط درخشان سیاسى خود را که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت معصوم او علیهم السلام استناد دارد آشکار داشت و پرچم سرخى که وجدانهاى آزاده را به قیام براى خدا و در راه یارى مظلومان فرا مىخواند بر دوش گرفتند
- امام سجّاد (علیه السلام) در کنار این ادعیه گاهى شعرى نیز مىسرود و از آنجا که اعراب براى شعر و سخنورى و بلاغت اهمیّت فوق العاده قائل بودند، امام از شعر به عنوان منبرى سیّار که به سرعت در میان مردم نفوذ پیدا مىکرد و شایع مىشد، استفاده مىکردند و معارف حقّه را در میان آنان انتشار مىدادند، در همین راستا از شعرایى که براى اهل بیت شعر مىسرودند دستگیرى کرده و به آنان توجّه عمیق نشان مىدادند.
ماجراى فرزدق و قصیده او در وصف امام سجاد (علیه السلام) معروف است، پس از انتشار این قصیده جاوید، حکومت اموى بر فرزدق خشم گرفت و او را زندانى نمود .اما امام انعام بسیار با ارزشى براى او فرستادند که از برکت آن تا پایان عمر محتاج نشد(قصص الانبیا ء ص 772)
- تبلیغات بعد مهمّ و اساسى دریک مکتب است، از این منظر شاید بتوان واقعه عاشورا را بارزترین نمونه تبلیغ مکتبى به شمار آورد و پس از وقوع عاشورا امام سجاد و زینب کبرى (سلام الله علیهما) این نقش تبلیغى را عهدهدار شدند و این وظیفه را به طرق مختلف به انجام رساندند.
ابتدا با گریه بر امام حسین (علیه السلام) نام و یاد او را زنده نگاه داشته و با آشکار کردن بعد فاجعه آمیز واقعه کربلا، باعث شدند این حادثه در عمق وجود نسلهاى آینده جاودان مانده و نام حسین شعلهاى همیشه افروخته در دل مؤمنان باشد و انگیزههاى خیر و فضیلتطلبى را در آنها زنده نگاه داشته و روحیه جهاد و شهادتطلبى را به آنان بیاموزد، در همین راستاست که امام سجّاد مدت سى و پنج سالى را که بعد از واقعه کربلا در قید حیات بود، همچنان به گریه و ماتم گذراند تا آنجا که او را یکى از پنج فرد بکّاء (بسیار گریهکننده) عالم دانستهاند( گریهکنندگان عالم پنج نفردانسته اند: آدم، یعقوب، یوسف، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، حضرت امام سجاد (علیه السلام) ، هر گاه خوراک یا آبى به نزد آن حضرت مىآوردند، آنقدر مىگریست که اشک چشمش به آن طعام مخلوط مىشد و مىفرمود:انَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ( قصص الانبیا – ص 770)